خاك
|
دانشمندان خاك را رابطه بين جهان زنده و جهان غيرزنده ميدانند. به استثناي جانداران دريازي تقريبا" زندگي ساير جانداران به خاك بستگي دارد. انسان و بسياري از موجودات بدون وجود خاك- كه لازمهي رشد غلات، ميوه و ديگر گياهان است- نميتوانند زندگي كنند. با اين حال، در كشور ما خاك اهميت چنداني ندارد و بي ارزشترين چيزها را با آن مقايسه ميكنند. اين در حالي است كه اگر به كشوري آباد و بينياز ميانديشيم، بايد اين طرز فكر را در نسلهاي آينده عوض كنيم.
|
نيمرخ خاك
|
در خاك كامل، لايههاي مختلفي را ميتوان مشاهده كرد.
|
آبياري نا مناسب
|
اثر آبياري نا مناسب در مناطق كم آب
|
تشكيل خاك
|
خاك محصول نهايي هوازدگي و نتيجه تخريب فيزيكي و شيميايي سنگها همراه با تجمع باقيماندههاي در حال فساد جانداران است كه لايهي را بين سنگ بستر و هواكره تشكيل ميدهد. خاك ماده پرارزشي است. زندگي انسان و بسياري از موجودات ديگر بدون وجود خاك، كه لازمه رشد غلات، ميوهها و ديگر گياهان است، ناممكن به نظر ميرسد. از آنجا كه فرايند تشكيل خاك بسيار آهسته است و تشكيل يك سانتيمتر آن به 100 تا 1000 سال زمان نياز دارد، بايد در بهره برداري از خاك و نگهداري از آن دقتهاي لازم را به عمل آورد. در تشكيل خاك، علاوه بر عوامل پيش گفته (سنگ اوليه، اقليم، شيب زمين و زمان)، زندگي گياهي و جانوري موجود در خاك عامل مهمي است. مثلاّ حفرههايي كه به وسيله مورچهها و كرمهاي خاكي در زمين ايجاد ميشوند امكان نفوذ آب و هوا و در نتيجه هوازدگي بيشتر خاك را فراهم ميكنند. باقيماندههاي گياهان و اجساد جانوران پس از مرگ آنها ميپوسد و موجب افزايش «هوموس» در خاك ميشود. هوموس به بخش آلي خاك گفته ميشود.
|
تركيب شيميايي خاك
|
خاك متشكل از مواد معدني (غيرآلي) و مواد آلي است. البته حداقل 80 درصد خاك را مواد معدني حاصل از هوازدگي سنگها تشكيل ميدهد. كوارتز و كانيهاي رسي، مهمترين مواد معدني موجود در خاك اند، خاكها عموماّ داراي تركيبات پتاسيم، فسفر، نيتروژن و همچنين هوا و آب هستند.
خاك به صورت لايههايي افقي تشكيل ميشود كه به آن «افقهاي خاك» ميگويند. هر يك از افقهاي خاك را با يكي از حروف لاتين نشان ميدهند . بالاترين لايه افق A است. اين لايه حاوي هوموس و مقدار كمي رس و ماسه است. ريشههاي بسياري از گياهان محدود به همين افق اند. در زير آن افق B قراردارد كه حاوي رس، ماسه و مقدار كمي هوموس است. افق B همچنين حاوي عناصر محلولي است كه به وسيله آب از افق فوقاني شسته شده اند. حركات كانيها از يك افق بالاتر به افق پايين تر را اصطلاحاّ «فروشست» ميگويند. در زير افق B، لايه ضخيمتري متشكل از سنگهايي كه بخشي از آن هوازده اند، قرار دارد. اغلب ريشههاي گياهي به اين لايه نمي رسد. نفوذ آب و هوا نيز زه اين افق محدود ميشود. در زير افق C سنگ بستر قرار گرفته است.
نيمرخ خاك. در خاك كامل، لايههاي مختلفي را ميتوان مشاهده كرد.
نيمرخ نمونهي از يك خاك، خاك خوب داراي يك افق A ضخيم با مقدار زيادي هوموس و مقدار مناسبي از ماسه و رس است. بيشتر ريشه غلات و علفها در اين افق رشد ميكند.
گرچه افقهاي پيش گفته را در بسياري از خاكها ميتوان مشاهده كرد، ولي خاكهاي نواحي مختلف با هم تفاوت دارند. در مناطق سرد، خاك كمي تشكيل ميشود، زيرا سطح يخ زده زمين مانع از هوازدگي بيشتر است. به علاوه ، در اين نواحي به علت نبودن پوشش گياهي محافظ ، سطح تازه سنگها به فراواني ديده ميشود.
در مناطق مرطوب حارهي به علت بالا بودن دما و باران فراوان، خاكهاي ضخيمي تشكيل ميشود. ولي در اين مناطق بسياري از كانيها از لابه لاي خا ك شسته ميشوند و از اين رو، اين خاكها براي رشد فراوان محصولات كشاورزي به قدر كافي غني نيستند.
خاكهاي نواحي بياباني به علت هوازدگي شيميايي كم و فرسايش آبي و بايد زياد، معمولاّ نازك و به صورت تكه تكه اند. اين خاكها غالباّ داراي كانيهاي محلول ولي فاقد مواد آلي اند. يا مواد آلي كمي دارند. افقهاي خاك معمولاّ وجود ندارد يا به خوبي توسعه پيدا نكرده است.
در اقليتهاي معتدل، كه معمولاّ ميزان بارش كمتر از نواحي پرباران استوايي است، فروشست خاك نيز كمتر است. با اين حال، مناطق معتدل غالباّ آن قدر باران دريافت ميكنند كه خاكهاي ضخيمي پديد آورند. رشد فراوان گياهان در اين نواحي، خاكهاي غني، سياه رنگ و با هوموس فراوان توليد ميكند. به همين جهت خاكهاي نواحي معتدل از حاصلخيزترين خاكها هستند و بيشتر غذاي مردم جهان از همين نواحي تأمين ميشود.
|
نوع موادي كه در مناطق B,A يافت ميشوند، خاكها را ميتوان به سه گروه اصلي تقسيم كرد. در نقاط بسيارپرباران، مناطق B,A خاك، فاقد مواد محلول محلول ميشوند، زيرا اين قبيل مواد در آب باران حل شده، به قسمتهاي پائين تر برده ميشوند. در نتيجه، خاك اين نقاط محتوي كوارتز، كانيهاي رس دار و اكسيد آهن ميشود. بدين ترتيب، به سبب فراوان بودن تركيبات آهن و آلومينيم، به اين خاكها پدالفر (از اجزاي Al,Fe خاك= ped) ميگويند.
گروه دوم، خاكهايي هستند كه در آنها مواد محلول زيادند و در آب و هواي گرم و خشك تشكيل ميشوند. از آنجا كه كربنات كلسيم يكي از اجزاي مهم اين قبيل خاكهاست، آنها را پدوكال مينامند. پدوكالها نسبت به پدالفرها محتوي رس كمتر و سيليكاتهاي تجزيه نشده زيادترند، كه آنهم مربوط به كمي مقدار بارندگي در نقاطي است كه اين قبيل خاكها يافت ميشوند، و چون جمعيت تجزيه كنندگان هم در اين قبيل خاكها اندك است، حاصلخيزي چنداني ندارند.
گروه سوم خاكها، لاتريت نام دارند، كه قرمز تيره اند و بيشتر مخصوص نقاط استوايي زمين اند. در اين خاكها سيليكاتها كاملاّ تجزيه شده اند و اكسيدهاي آلومينيم و آهن فراوان از خود برجاي نهاده اند. ضمناّ در اين خاكها آنقدر آب نفوذ كرده، كه فقط مواد كاملاّ نامحلول باقي مانده اند. اگر در سنگ بستر اين نواحي آهن كم باشد، نوغي خاك به نام بوكسيت حاصل ميآيد كه از آن فلز آلومينيوم استخراج ميشود. اين خاك هم براي كشاورزي چندان مناسب نيست زيرا با شخم زدن، گياخاك آن در هواي گرم به سرعت اكسيده ميشود و از بين ميرود. بدين ترتيب لاتريتها فقط چند سالي مورد استفاده كارهاي كشاورزي قرار ميگيرند و سپس رها ميشوند.
|
اقسام خاك
|
هيچكدام از عواملي كه در تشكيل خاك مؤثرند، به طور مداوم در همه جاي زمين عمل نمي كنند. در عين حال به علت تركيب گوناگون اين عوامل و تأثير شرايط محلي، اقسام خاك بسيار زياد است. اما ميتوان انواع مهم خاك را به اين ترتيب ذكر كرد:
خاك كوهستان، كه معمولاّ كم ضخامت و پراز سنگ است. شيب زمين در اين قسمتها بيشتر از آن است كه امكان تشكيل خاك كامل فراهم باشد.
خاك جنگل جنگلها معمولا در مناطقي پديد ميآيند كه مقدار بارندگي زياد باشد. واكنشهاي شيميايي كه در خاك اين نقاط صورت ميگيرد، مقدار كلسيم و منيزيم را تا حدود زيادي كاهش ميدهد. به چنين خاكي، اسيدي ميگويند. در خاكهاي اسيدي كاج و صنوبر و درختان مشابه آنها خوب رشد ميكنند زيرا به كلسيم و منيزيم زيادي نياز ندارند. مواد آلي مورد نياز هم از پوسيدن برگهاي ريخته شده در كف جنگل تأمين ميشود. درختان در چنين خاكهايي كه عمق چنداني هم ندارند خوب رشد ميكنند زيرا ريشههاي آنها به اعماق زمين نفوذ ميكند و ضمناّ رشد آنها بسيار تدريجي است. در عوض، گياهي كه در طول يك فصل رشد ميكند و بالغ ميشود و به خاك كامل نياز دارد. بر خلاف، انتظار خاك جنگل زياد حاصلخيز نيست. بخصوص كه بر اثر تراكم درختان نور كمي به كف جنگل ميرسد، گياهان علفي كمي در آن ميرويند و قطر گياخاك اندك است. به همين علت اين خاك براي كشت و زرع مناسب نيست.
خاك علفزارها حاصلخيزتر از خاك جنگل است، لايه سطحي خاك قطور است و گياخاك فراوان دارد و در عين حال مقدار بارندگي هم در علفزار زياد است.
خاك بيابان از لحاظ دارا بودن املاح غني تر از ساير خاكهاست، زيرا به علت كمي رطوبت، عمل هوازدگي و حل شدن املاح زياد صورت نمي گيرد. اما كمبود رطوبت مانع رويش فراوان گياهان ميشود. پس در چنين خاكهايي نيتروژن و گياخاك كم است. از طرفي، اگر آبياري در خاك بيابان مناسب باشد، محصول فراواني ميتواند از اين نقاط به دست آيد.
|
حاصلخيزي خاك
|
حاصلخيزي خاك يعني ميزان توانايي آن در پرورش دادن گياهاني كه يا مستقيماّ غذاي انسانند يا آن كه به طور غيرمستقيم غذاي انسان را فراهم ميآورند. حاصلخيزي خاك به عوامل متعددي مربوط است كه در مجموع ميتوان آنها را به صورت زنجيري مرتبط به هم در نظر آورد، زيرا مثلاّ ممكن است در خاكي عوامل مختلف و لازم فراهم باشند ، و فقط يكي از آنها (از جمله، رطوبت) اندك باشد. در اين صورت از عوامل موجود كاري ساخته نخواهد بود. در ميان عوامل مؤثر در حاصلخيزي خاك ميتوان به اين نمونهها اشاره كرد:
1- املاح- غذاي گياهان شامل عناصر شيميايي است كه از تركيب آنها مولكولهاي مواد آلي پديد ميآيند. مهمترين اين عناصر عبارتند از S,Fe,Ca,Mg,P,N,K كه از بين آنها نياز به سه عنصر اول زيادتر از بقيه است. به علت محلول بودن يونهاي اين عناصر، در بيشتر خاكهاي مرطوب مقدار آنها كم است، ولي البته فسفر تا حدي تركيبات مقاومتري دارد و در خاكها به مقدار بيشتر يافت ميشود. نيتروژن خاك هم عنصري است كه مقدار آن به وجود جانداران ذره بيني خاصي از دسته باكتريها (باكتريهاي تثبيت كننده نيتروژن در خاك) وابسته است.
البته صرف نظر از مواد فوق، عناصر ديگري هم بايد در خاك وجود داشته باشند كه به مقدار بسيار اندك مورد احتياج گياهند، ولي كاري كه در بدن گياه انجام ميدهند اهميت زيادي دارد. از جمله اين كه كاتاليزور انجام بعضي واكنشهاي پيچيده شيميايي هستند. مهمترين اين عناصر عبارتند از Ni,Cu,Mn,Si,Na,I . مقدار اين مواد در خاك هميشه كافي است، زيرا گياهان فقط مقادير ناچيزي از آنها را جذب ميكنند. اما گاهي هم خاكي فاقد يك يا چند نوع از آنهاست كه در اين صورت رشد گياهان در آن خاك دچار صدمه شديد ميشود. در چنين مواردي، اين عناصر را به صورت كود به خاك ميافزايند.
2- آب- آب مهمترين مادهي است كه بايد در خاك وجود داشته باشد، زيرا باعث نقل و انتقال عناصر اساسي به سلولهاي گياه شده، مواد دفعي را از آنها دور ميسازد. نياز گياهان به آب متفاوت است. گلسنگها ميتوانند حتي با جذب رطوبت موجود در هوا زنده بمانند، در حالي كه گياهان ساكن مردابها به آب فراوان نياز دارند.
3- گازهاي اتمسفري- اگر چه تركيب گازهاي اتمسفري كمابيش ثابت است، بايد گفت كه تركيب گازهاي موجود در خاك در نقاط مختلف واوقات مختلف فرق ميكند. گياهان كربن لازم براي ساختن هيدراتهاي كربن مختلف را از دي اكسيد كربن هوا تأمين ميكنند. ضمنا" مقداري اكسيژن هم براي تنفس بايد در دسترس ريشه باشد.
4- اسيدي يا قليايي بودن- اگر درجه اسيدي با قليايي بودن خاك از حد معيني تجاوز كند، رشد طبيعي گياه متوقف ميشود. اصولاّ در چنين خاكهايي فقط گياهان ويژهي رشد ميكنند كه محيط اسيدي يا قليايي را دوست دارند.
5- كلوئيدها- كلوئيدهاي خاك از دو نوع غيرآلي (ذرات رس موجود در خاك) و آلي اند (تركيبات شيميايي گوناگون و پيچيدهي كه از فعاليتهاي گروه بي شماري از قارچها و باكتريها و جانداران ديگر، همچنين تجزيه بدن آنها و ريشه و ساقه و برگ گياهان حاصل ميآيد).
اين كلوئيدها چون ميتوانند به عنوان منابع آب و غذاي گياه عمل كنند، در حاصلخيزي خاك دخالت تام دارند. كلوئيدها يونها و آب را جذب ميكنند و بعد آنها را آرام آرام به خاك پس ميدهند. بدون وجود كلوئيدها خاك به زودي املاح محلول و لازم براي رشد گياه را از دست ميدهد. همچنين، بدون كلوئيدها، آب فقط در هنگامي در دسترس گياه خواهد بود كه بارندگي يا آبياري شده و آب در حال فرو رفتن در زمين است و در چنين شرايطي يا آب بيش از حد به گياه ميرسد، يا ان كه آبي وجود نخواهد داشت.
6- جانداران ذره بيني (تجزيه كنندگان)- اهميت و ارزش وجود تجزيه كنندگاني از قبيل بعضي از باكتريها و قارچها در خاك بسيار زياد است. ريسههاي بعضي از قارچها در ريشه گياه نفوذ ميكنند و تبديل به رابط مستقيمي ميان شيرههاي گياهي و محلولهاي موجود در خاك ميگردند و بدين ترتيب مانند تارهاي كشنده به جذب آب و املاح ميپردازند. برخي از باكتريها هم در ريشه گياهاني از خانواده نخود نفوذ ميكنند و با آن گياهان حالت همزيستي پديد ميآورند. اصولاّ جانداران ذره بيني خاك به دنبال باقيمانده انرژي هستند كه در مواد آلي حاصل از بدن گياهان و جانوران وجود دارد. چون بديهي است كه گياهان و جانوران خشكي (وحتي انسان) به خاك بازمي گردند. در جريان فعاليت به منظور كسب اين انرژي ، مواد به صورت غيرآلي، يعني كانيها، گازها و آب برمي گردند.
|
اثرات آبياريهاي نامناسب در خاك مناطق كم آب
|
وقتي در مناطق كم آب، كار آبياري به طور مناسب صورت نگيرد، اشكالاتي پيش ميآيد. مثلاّ، ارتباطي ميان مقدار بارندگي، آبهاي زيرزميني، آبهاي جاري و مقدار تبخير وجود دارد. گاهي شرايط زمين طوري است كه وقتي مقداري آب در روي آن جمع ميشود، راهي براي خروج ندارد و فقط از طريق تبخير شدن از بين ميرود. در اين حال، مانند ظرف آبي كه روي بخاري گذاشته ميشودو پس از تبخير شدن آب، مقداري رسوب بر ديواره ظرف باقي ميماند، در روي زمين هم با بخار شدن آب، مقداري املاح محلول برجاي ميماند و به اصطلاح زمين «شوره ميزند». نظير چنين پديدهي را در بسياري از نقاط كشور خودمان ميتوانيم ببينيم كه بزرگترين آنها درياچه حوض سلطان در نزديكي قم است. نمكهايي كه وارد چنين نقاطي ميشوند، ظاهراّ از تجزيه سنگهايي حاصل ميآيند كه در سر راه آبهاي جاري قرار دارند. اين آبها هم از نقاط پرباران تر سرچشمه ميگيرند. مثلا" رودهايي كه وارد حوض سلطان ميشوند، از دامنههاي جنوبي البرز از جمله اين نمكها بايد از كلريدها و سولفاتهاي سديم، كلسيم و منيزيم نام برد. در هر صورت، زمين كه بدين ترتيب شوره ميزند، قابل كشاورزي نيست و نمكهاي اضافي آن را بايستي به طريقي از ميان برد، كه زه كشي كردن و جلوگيري از ايستادن آب در روي خاك از ان جمله است.
|
فرسايش خاك
|
باد و باران، اغلب مقداري از خاكهاي مناطق مختلف را با خود حمل ميكنند و در نتيجه، فرسايش خاك پيش ميآيد. در مملكت ما مسئله فرسايش خاك اهميت شاياني دارد، زيرا هر ساله هزاران هكتار خاك به همين علت از حاصلخيزي و قابل كشت بودن ميافتد. آنچه كه به ويژه از دست ميرود و براي كشاورزي مهم است، گياخاك و مواد آلي خاك است. جانشين شدن اين مواد تقريباّ ديگر عملي نيست، زيرا انجام اين كار به قرنها وقت نياز دارد.
علت فرسايش خاك- يكي از عوامل اساسي فرسايش خاك، انسان است، چون پوشش گياهي خاك را از درخت گرفته تا بوتهها، از ميان ميبرد. وجود اين پوشش در روي زمين از فرسايش خاك جلوگيري ميكند، زيرا:
1- پوشش گياهي سبب ميشود كه جلو شدت ضربات قطرههاي باران گرفته شود و خاك «شسته» نشود، دراين حال، آبي كه از بارندگي حاصل ميشود سرعت لازم براي حمل مواد را در سرازيريها پيدا نمي كند.
2- گياخاك مانند اسفنجي پرحفره، آب را در خود نگه ميدارد.
3- شبكهي ريشهي گياهان محكم به هم بافته ميشود و ذرات خاك را متصل به هم نگه ميدارد./ در غير اين صورتها، در مناطق مرطوب آب باران و در مناطق خشك، باد ذرات خاك را جابه جا ميكند. آب باران يا با ايجاد جويهاي بيش و كم عميق و يا شستشوي سطحي سبب فرسايش خاك ميشود. در شست وشوي ورقه اي، لايهي ا زخاك به طور يكنواخت از تمامي سطح منطقه برداشته ميشود. اين كار به هنگام بارندگي صورت ميگيردو چنان كند است كه كمتر ميتوان متوجه آن شد. طرز جلوگيري از اين نوع فرسايش هم كشتهاي رديفي و تپهي و تناوب كشت و غيره است كه در كتاب علوم سال دوم راهنمايي دربارهي آن مطالعه كرده ايد. راه جلوگيري از ايجاد و توسعهي اين جويها، سد كردن مسير آنها با سنگ؛ چوب و شاخههاي درختان و يا تختههاي پهن است، كه در اين صورت هم جلو عبور آب گرفته ميشود و هم مقداري رسوب در مسير اين جويها تشكيل ميگردد. اين گونه جويها را در شيب تپهها زياد ميتوان يافت.
|
هوازدگي
هوازدگي: تغييرات ناشي از تأثير هوا بر سنگ را هوازدگي گويند.
هوازدگي فيزيكي: فقط سنگ به قطعات كوچك تبديل مي شود ولي ساختار آن تغيير نمي كند.
الف: آب چگونه سنگ را متلاشي مي كند؟
وقتي آب در شكاف سنگ ها نفوذ مي كند بر اثر سرما منجمد مي شود و به علت افزايش حجم(9 درصد افزايش حجم) فشار زيادي به سنگ وارد كرده و سنگ را متلاشي مي كند.
ب: رشد بلور چگونه سنگ را متلاشي مي كند؟
رشد بلورثانويه در شكاف سنگ ها بخصوص در نواحي بياباني موجب ايجاد فشار به سنگ ها شده و انرژي را متلاشي مي كند.
ج: دما چگونه سنگ را متلاشي مي كند؟
تغيير دما در شبانه روز موجب انبساط و انقباض ناگهاني سنگ شده و آن را متلاشي مي كند.
د: گياهان چگونه سنگ را متلاشي مي كنند؟
ريشه گياهان در شكاف سنگ ها نفوذ كرده و بر اثر رشد به سنگ فشار مي آورد و آن را متلاشي مي كند.
ه: جانوران حفار(مورچه- موريانه- موش و ...):
با بالا آوردن ذرات زيرزميني به سطح زمين آنها را در معرض آب و هوا قرار مي دهند و دچار هوازدگي مي شود.
و: انسان چگونه سنگ را متلاشي مي كند؟
با عمل راهسازي- استخراچ معادن
هوازدگي شيميايي :
در هوازدگي شيميايي تركيب سنگ ها و نوع كاني ها تغيير مي كنند و مواد جديدي حاصل مي شود.
آب به دو طريق موجب هوازدگي شيميايي مي شود.
الف: تركيب آب با بعضي كاني ها و ايجاد و واكنش شيميايي موجب تخريب سنگ مي شود.
ب: آب بسياري مواد را در خود حل كرده و با همراه داشتن مقداري كربن دي اكسيد خاصيت اسيدي پيدا كرده و قدرت انحلال شيميايي آن بيش تر مي شود.
اكسيژن چگونه موجب هوازدگي شيميايي مي شود؟
اكسيژن در مجاورت آب و گرما با كاني ها باعث ايجاد واكنش شيميايي شده و سنگ متلاشي مي شود اين نوع هوازدگي در مناطق گرم و مرطوب بيشتر صورت مي گيرد.
اثر اكسيژن بر سنگ هاي آهن دار بسيار زيادتر از ساير سنگ ها مي باشد.
جا به جا شدن مواد حاصل از هوازدگي بر اثر كشش زمين:
كشش زمين مواد حاصل از هوازدگي را در دامنه هاي شيب دار به سمت پايين مي كشد اين عمل در هنگام باران هاي سيل آسا بيش تر است.
زمين لغزه:
حركت توده هاي بزرگ در دامنه كوه به سمت پايين را زمين لغزه گويند.
خزش:
جنبش و حركت ذرات در دامنه كم شيب كه سبب جا به جا شدن مواد مي شود را خزش گويند.
خاك:
از مخلوط شدن مواد حاصل از فرسايش سنگ ها با مواد حاصل از پوسيده شدن بدن جانداران خاك بوجود مي آيد.
ارزش خاك: تمام گياهان براي رشد و زنده ماندن به خاك احتياج دارند.
لايه هاي تشكيل دهنده خاك را افق مي گويند.
هرچه تعداد افق خاك بيش تر باشد خاك كاملتر است.
در قديم بعضي مردم معتقد بودند كه خاك گوشت مرده است. نظر شما در اين مورد چيست؟
گياخاك: مواد حاصل از تجزيه بدن گياهان را گياخاك گويند معمولاً رنگ تيره دارد هر چه رنگ خاك تيره تر باشد گياخاك آن بيش تر است.
نكته مهم : مهمترين ماده معدني خاك ذرات رس است. زيرا ذرات رس مقدار مواد محلول مورد نياز گياهان را به خود جذب مي كند مقدار رس بايد در حد معيني باشد اگر بيش از حد باشد قابليت نفوذ خاك كم مي شود.
افق هاي خاك:
افق A : لايه سطحي خاك است و به علت داشتن گياخاك تيره است اين لايه داراي اين لايه داراي مقداري ماسه است اما مواد محلول آن توسط آب به افق B منتقل شده است.
افقB : در زير افق A قرار دارد و گياخاك ندارد مواد محلول و رس آن زياد است.
افقC : در روي سنگ هاي پوسته قرار دارد و بيش تر از سنگ تشكيل شده و كمتر دچار هوازدگي مي شود.
خاك مناطق مختلف:
1- خاك كوهستان: اين خاك كم ضخامت است سنگ هاي تجزيه نشده زياد دارد به علت شيب زياد خاك كم توليد مي شود.
2- خاك جنگل: ضخامت كم دارد حاصلخيزي چنداني ندارد زيرا در آنجا بارندگي زياد سبب شستشوي مواد محلول در خاك مي شود اين خاك براي كشاورزي مناسب نيست.
3- خاك علفزار: حاصلخيز تر از خاك جنگ است لايه سطحي قطور و گياخاك فراوان دارد.
4- خاك بيابان: غني ترين خاك است و مواد محلول بسيار زياد دارد اما به علت هوازدگي كم خاك بيابان نازك و به صورت تكه تكه است و مواد آلي چنداني ندارد.
حاصل خيزي خاك:
ميزان توانايي خاك در پرورش گياهان را حاصل خيزي خاك گويند.
املاح موجود در خاك: شامل موادي هستند كه از تركيب آن ها با همديگر مولكول هاي مواد آلي در گياهان توليد مي شود مهمترين آنها عبارتنداز: نيتروژن- پتاسيم- فسفر به مقدار زياد و عناصر منيزيم- كلسيم- آهن- گوگرد- سديم- مس به مقدار كم موجود است.
آب: مهمترين ماده اي است كه در خاك وجود دارد. آب سبب جابه جايي مواد مورد نياز در سلول هاي گياهي مي شود و مواد دفعي را از آن ها دور مي سازد.
تركيبات شيمايي خاك:
يعني مشخص بودن اسيدي يا بازي خاك زيرا بعضي از گياهان در محيط اسيدي و بعضي در محيط بازي بهتر رشد مي كنند.
تجزيه كنندگان موجود در آب: اين جانداران موجب تجزيه بدن موجودات زنده و آزاد كردن مواد موجود در آنها جهت استفاده در گياهان بعضي از تجزيه كننده ها مثل قارچ ها- باكتري ها
واژگان
|
هوازدگي: (Weathering)
فرآيند مخرب يا گروهي از فرآيندها كه طي آن مواد سنگي در اثر تماس با عوامل جوي در سطح يا نزديك به سطح زمين از نظر رنگ، بافت، تركيب، استحكام و شكل تغيير مييابند بدون آن كه جابه جايي قاب ملاحظهي را تحمل كنند. خرد شدن فيزيك و تجزيه شيميايي و بيولوژيكي ناشي از هوازدگي به تدريج مواد را به خاك تبديل ميكند.
تغيير فيزيكي: (Physical change)
هر تغييري در يك جسم يا ماده بدون آن كه تركيب شيميايي آن تغيير كند.
درز: (Joint)
نوعي شكستگي در سنگها كه در امتداد شكستگي جابه جايي صورت نگرفته باشد.
رس: (Clay)
رسوب يا سنگي نرم و بسيار دانه ريز است كه وقتي با مقدار معيني آب مخلوط شود حالت پلاستيكي پيدا ميكند و حجم آن اضافه ميشود. پس از خشك شدن كاهش حجم را با ايجاد ترك جبران ميكند.
هوازدگي پوست پيازي: (Onion weathering)
نوعي هوازدگي كروي كه در آن سنگ هوازده و تجزيه شده �
|
نظرات شما عزیزان:
baby
ساعت17:25---11 بهمن 1389
bale............bale..........faghat ye soal..........khodet kashf kardi?shukhi bud narahat nashi
نوشته شده در دو شنبه 11 بهمن 1389برچسب:
,
ساعت
18:2 توسط امیرحسین نیک نفس
| |